صنعت سینما یا هنر سینما ،هر چه که هست، به گونه ای با زندگی من در هم تنیده که احساس مسئولیت متقابلی را در من برمی انگیزد. پس از تماشای تکه های رنگارنگ سینما در ذهن هر فرد سینمادوستیاحساس شور و شعفی درونی زاده می شود؛ این حس می تواند اشکال گوناگونی به خود بگیرد، یکی پس از تماشای عاشقانه ها شعر می نویسد و دیگری پس از تماشای حماسه ها به دنبال خلق حماسه می گردد ولی در من این حس به شکل احساس مسئولیتی نمود می یابد که مدام فریاد میزند باید کاری کرد. از آنجاییکه محدودیت ها و مشکلات بر من، شما و جامعه ی ما سایه افکنده است، تنها چیزی که به آن دسترسی داریم نوشتن و به اشتراک گذاشتن عقاید، باورها و برداشت های متفاوت ماست تا بتوانیم با همفکران خود هم رسته شویم. منی که آرزوی کارگردانی داشتم(و دارم) اکنون می خواهم نقد بنویسم ،نقدی که در توانم باشد، نه یک نقد تخصصی از اینها که یک مرد عینکی با کلمات قلمبه سلمبه در تلویزیون به خوردمان می دهد. کلماتی که گاها برای درک فیلم هیچ نیازی به حضور آنها نیست و تنها لذت بردن از یک فیلم برای یک عمر کافی است. سینما دنیایی است متفاوت با هزاران دریچه که هر کسی دریچه ای باز میکند و محو آن می شود؛ من از شما می خواهم از "دریچه" من این دنیای بی نهایت را نوش جان کنید.
هر آنچه در این وبلاگ میبینید حاصل تحقیق و گشت و گذار من در کتاب ها ، مجلات و فضای مجازی(اینترنت) است که پس از مطالعه و درک درست ،دست به نوشتن این مطالب برده ام .همانطور که می دانید هر انسانی میتواند در برداشت و عمل خود دچار اشتباه شود و از آنجایی که من نیز دو پای سخن گو هستم خود را از این ممکن مبرا نمی بینم.